توضیحات
▨ نام شعر: آفتاب میشود▨ شاعر: فروغ فرخزاد▨ با صدای: یاسمن زعفرانلو▨ پالایش و تنظیم: شهروزــــــــــــــــنگاه کن که غم درون دیدهامچگونه قطرهقطره آب میشودچگونه سایهٔ سیاه سرکشماسیر دست آفتاب میشودنگاه کن!تمام هستیام خراب میشودشرارهای مرا به کام میکشدمرا به اوج میبردمرا به دام میکشدنگاه کن!تمام آسمان منپر از شهاب میشودتو آمدی ز دورها و دورهاز سرزمین عطرها و نورهانشاندهای مرا کنون به زورقیز عاجها، ز ابرها، بلورهامرا ببَر امید دلنواز منببَر به شهر شعرها و شورهابه راه پُر ستاره میکشانیامفراتر از ستاره مینشانیامنگاه کنمن از ستاره سوختملبالب از ستارگان تب شدمچو ماهیان سرخرنگ سادهدلستارهچین برکههای شب شدمچه دور بود پیش از این زمین مابه این کبود غرفههای آسمانکنون به گوش من دوباره میرسدصدای توصدای بال برفی فرشتگاننگاه کن که من کجا رسیدهامبه کهکشان، به بیکران، به جاودانکنون که آمدیم تا به اوجهامرا بشوی با شراب موجهامرا بپیچ در حریر بوسهاتمرا بخواه در شبان دیرپامرا دگر رها مکنمرا از این ستارهها جدا مکننگاه کن که موم شب به راه ماچگونه قطرهقطره آب میشودصراحی سیاه دیدگان منبه لایلایِ گرم تولبالب از شرابِ خواب میشودبه روی گاهوارههای شعر مننگاه کنتو میدمی و آفتاب میشود▨از کتاب مجموعه سرودههای فروغ فرخزادانتشارات شادان، چاپ اولصفحهٔ ۲۳۰