فصل اول
🔸 قسمت سیودوم: 200 خواهر و برادر محمدمهدی
🔻 به روایت خانم رمضانی - جاجرم
📍مکثی کردم و گفتم: «ببینم. نکنه واقعا عاشق شدی؟» گونههایش سرخ شد. «بععععله. دختر ما عاشق شده رفته پی کارش. من اگه بعد بیست سال سر و کله زدن با شما جوونا این چیزا رو متوجه نشم که خانم رمضانی نیستم!»
🎙️رادیو_بانور | رسانه تخصصی بانوان گره گشای محله
اولین نفر کامنت بزار
فصل اول
🔸 قسمت سیویکم: سفارش د...
فصل اول
🔸 قسمت سیام: جهازب...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و نهم: <...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و هشتم: ...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و هفتم:...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و ششم: م...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و پنجم...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و چهارم:...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و سوم: ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است