فصل اول
🔸 قسمت بیست و نهم: متولد لحظه اذان مغرب
🔻 به روایت لیلا کریمی از فسا
📍میخواهم از خانه بیرون بزنم که مادر رضا میگوید: «تو رو خدا نرو خانم کریمی. بری خودش رو میکشه.» رضا میگوید: «نترس. اول اون بچه رو سقط میکنیم بعد خودمو خلاص میکنم.» گوشهای مینشیند. آستینش را بالا میزند و تتوی اسم ریحانه را روی دستش نشان میدهد.
🎙️رادیو_بانور | رسانه تخصصی بانوان گره گشای محله
اولین نفر کامنت بزار
فصل اول
🔸 قسمت بیست و هشتم: ...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و هفتم:...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و ششم: م...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و پنجم...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و چهارم:...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و سوم: ...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و دوم: ...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و یکم:...
فصل اول
🔸 قسمت بیستم: سفرهی...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است