فصل اول
🔸 قسمت بیست و هفتم: خواستگاری در مسجد
🔻 به روایت الهام کیانی
📍- دختری که همه زندگیام بود، عشق من بود، میگفت جونش برام میره، وقتی ناقص شدم گذاشت رفت. حالا توقع دارید، یه نفر غریبه بیاد و با این اوضاع من بسازه؟
سیگار دومش را روشن میکند و به مادرش اشاره میکند و میگوید:
- این پیرزن هم از سر مجبوری منو تحمل کرده. وگرنه منو ساعت 9 شب میذاشت دم در.
🎙️رادیو_بانور | رسانه تخصصی بانوان گره گشای محله
اولین نفر کامنت بزار
فصل اول
🔸 قسمت بیست و ششم: م...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و پنجم...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و چهارم:...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و سوم: ...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و دوم: ...
فصل اول
🔸 قسمت بیست و یکم:...
فصل اول
🔸 قسمت بیستم: سفرهی...
فصل اول
🔸 قسمت نوزدهم: هندو...
فصل اول
▫️ قسمت هجدهم؛ آیهه...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است