توضیحات
▨ نام شعر: در این شب▨ شاعر: محمد شکری (متخلص به آرش کرمانشاهی)▨ با صدای: محمد شکری▨ پالایش و تنظیم: شهروز کبیری___________... که در قفس ِ غم چکار باید کرد؟چکار با شبِ این روزگار باید کرد؟مگو مگو که در این خشکسالِ شیداییچگونه شیونِ دل را مهار باید کردغبار بیم و بلا بسته راه بیشهی عشقدلی چو زهرهی شیر اختیار باید کردزمان، زمانهی رنگ است و رونقِ نیرنگمن و تو را خبر از نقشِ مار باید کردچو سال هلهلهی ظلم است و نالهی نورغروبِ آینهها را هوار باید کردبه پاکدامنیِ خویش اگر یقین داریچنان سیاوش از آتش گذار باید کردتو را گر آتشِ وارستگی به جان جاریستزیارتی ز سری سر بهدار باید کرداگر که زخم شبت، ذره ذره ظلم کندصلای صبح سپید آشکار باید کردبه نام نامیِ عشق و تفاهمِ پر شورغرورِ فاصله را تار و مار باید کردعطش به جان زده آتش، شراب ناب کجاست؟که رفع تشنگی از میگسار باید کردببین که شب به کمینِ سپیده بسته کمرکمند و بندِ زمین را شکار باید کردچو آسمان به خزان خو گرفته است اکنوندریچه را خبر از نوبهار باید کردبه گِل نشسته گُلِ باغ آرزو، آرشعلاج داغِ دلِ سوگوار باید کردبه چشمِ اهلِ بشارت، اشارتی کافیستمگو دگر که در این شب چکار باید کرد▨محمد شکریاز کتاب شعر: خانه برفی باور