حافظ
زلفآشفته و خویکرده و خندانلب و مست
پیرهنچاک و غزلخوان و صُراحی در دست
نرگسش عَربدهجوی و لبش افسوسکنان
نیم شب، دوش به بالین من آمد، بنشست
سر فرا گوش من آورد به آوازِ حزین
گفت: ای عاشقِ دیرینهٔ من، خوابت هست؟
عاشقی را که چنین بادهٔ شبگیر دهند
کافر عشق بُوَد گر نشود باده پرست
برو ای زاهد و بر دُردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تُحفه به ما روزِ الست
آن چه او ریخت به پیمانهٔ ما نوشیدیم
اگر از خَمرِ بهشت است وگر بادهٔ مست
خندهٔ جامِ می و زلفِ گرهگیرِ نگار
ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست
لینک های پادکست
پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و نهم
شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا
حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا
تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
اولین نفر کامنت بزار
رودکی
ای آن که ...
واعظ قزوینی
بر د...
خاقانی
ما دل به...
حافظ
طالع اگر م...
عراقی بند پانزدهم ترجیعبند
عراقی بند چهاردهم ترجیعبند
عراقی بند سیزدهم ترجیعبند
عراقی بند دوازدهم ترجیعبند
عراقی بند یازدهم ترجیعبند
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است