بیا با من بخوان آوازهاى بىصدایم را
به یغما مىبرد امشب خیالت خوابهایم را
چه ویران مىکند باز این دل دردآشنایم را
ز گلدانهاى امیدم بهار کاغذى روید
غمت آتش زند دلتنگى بىانتهایم را
بدون موج بیدار صدایت همزبانى کو؟
به دل پنهان همى سازم صداى گریههایم را
من و یک آسمان شعر بلند خفته در سینه
بیا با من بخوان آوازهاى بىصدایم را
از آن پسکوچههاى سبز بارانخوردهات بگذر
ببین بغض نهفته لابهلاى گفتههایم را
به غیر از گرمى دستت به کى بسپارم این دل را؟
دل حسرتکش صدپاره و بىدست و پایم را
اولین نفر کامنت بزار
در لاله ...
آتش همه...
میزند شعله به جان...
به دورِ آتش و
تو را در بیت بیت <...
یاد مرا بر
هنوز
حضور گرم پرستو به ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است