عصیانیِ من ای دل، ای بی تاب دیوانه
امشب به یادت پرسه خواهم زد غریبانه
در کوچه های ذهنم ــ اکنون بی تو ویرانه ــ
پشت کدامین در کسی جز تو تواند بود
ای تو طنین هر صدا و روح هر خانه!
اینک صعودم تا به اوج عشق ورزیدن
با هر صعود جاودان پیوند پیمانه
امشب به یادت مست مستم تا بترکانم
بغض تمام روزهای هوشیارانه
بین تو و من این همه دیوار و من با تو
کز جان گره خورده است این پیوند جانانه
چون نبض من در هستیام پیچیده، می آیی
گیرم که از تو بگذرم سنگین و بیگانه
گفتم به افسونی تو را آرام خواهم کرد
عصیانی من ای دل، ای بی تاب دیوانه!
امشب ولی می بینمت دیگر نمی گیرد
تخدیر هیچ افیون و خواب هیچ افسانه
اولین نفر کامنت بزار
ندانستم که روزی می...
ندارم
سپیدی گل یاسی،
خانهای در
عاشقِ آن ...
بشکن قرق را
مرا بگذار و بگذر
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است