فصل ششم کتاب «جایی که خرچنگها آواز میخوانند»، نوشته: دلیا اونز، ترجمه: آرتمیس مسعودی || آن دختر به دریاچه دیسمال سوامپ رفته، جایی که تمام شب، کنار نور یک کرم شب تاب، در قایق سفیدش پارو میزند؛ و به زودی نور کرم شب تابش را خواهم دید، و به زودی صدای پارویش را خواهم شنید؛ و من آن زن جوان را در درخت سروی پنهان خواهم کرد؛ وقتی صدای پای مرگ، نزدیک شود.
اولین نفر کامنت بزار
|| فصل پنجم کتاب «جایی که خرچنگها آواز میخوان...
|| فصل چهارم کتاب «جایی که خرچنگها آواز میخوا...
|| فصل سوم کتاب «جایی که خرچنگها آواز میخوانن...
|| فصل دوم کتاب «جایی که خرچنگها آواز میخوانن...
|| فصل اول کتاب «جایی که خرچنگها آواز میخوانن...
فصل بیست و هفتم کتاب آب عمیق، نوشته: پاتریشیا ه...
فصل بیست و ششم کتاب آب عمیق، نوشته: پاتریشیا ها...
فصل بیست و پنجم کتاب آب عمیق، نوشته: پاتریشیا ه...
فصل بیست و چهارم کتاب آب عمیق، نوشته: پاتریشیا ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است