اگه یه روز یه ایستگاه عجیب وجود داشته باشه که توش نه قطار میرسه، نه کسی میدونه کجاست، ولی یه دفعه چهار تا آدم عجیبتر از راه برسن چی میشه؟
توی این اپیزود، من یه داستان خیالی ساختم؛ جایی که داوینچی، انیشتین، چاپلین و پروفسور حسابی با هم هممسیر میشن.
هیچچی واقعی نیست، ولی همهچی ممکنه!
نه دنبال منطق باش، نه دنبال تاریخ دقیق.
فقط گوش کن ببین اگه این چهار نفر با هم حرف بزنن، چه اتفاقی میافته...
اپیزود «ایستگاهی که نبود» یه سفر خیالیه به جایی که هیچوقت وجود نداشته، اما شاید باید وجود داشت.
اولین نفر کامنت بزار
پانو نمیخواست بمیره.
تو این اپیزود میخوایم سراغ یه آدم عجیـ...
یه جوون لاغر و خسته، بعدِ یه...
شبهای تبعید
تا ...
روزی که اینشتین گریست
کافه نیمهشب، یه جای خاص بین گذشته و حا...
توی این پادکست، روایتی متفاوت از گاندی ...
در شب سرد و طو...
همه فکر میکنن ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است