اولین بار که شیما رو دیدم یادم نیست کدوممون اول سلام کردیم، و هنوز لبخند روی لبهامون بود که از ذهنم گذشت آره او نمیتونه راه بره حتی نمیتونه بایسته، و نمیتونه با دستهای خودش،نوشیدنی یا غذاش رو بخوره و خیلی کارهای شخصی اش رو نمیتونه انجام بده. آره، اما او آدمه با تمام افکار و احساساتی که یه آدم نرمال ...
اولین نفر کامنت بزار
مجسمه ی نوزادی در آغوش مادری که هرگز نبود ...
شاید خیرات برای اموات چیزی متفاوت تر از آنچه فک...
از مامان زهرا یاد گرفته م که انسان توی هر شرایط...
زندگی زیباست،حتی وقتی که ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است