اولین نفر کامنت بزار
ز باغ زندگی هر روز برایت سیب می چینم....
میبوسمت از راه دور حتی اگر هم مشکل است...
تیرم به سنگ خورد و دلم تاب نیاورد...
دستان تو را تیشهی فرهاد چنین کرد...
تو مرا یاد ندادی که چه تقدیر من است...
گاه و بی گاه دلم خانه تکانی میکند...
او مرا با یک تلنگر آشنا خواهد کرد...
این گدایان چون گدایی را برای خود فضیلت میکنند.....
دیدن از فرط ندیدن، عاقبت مأیوس شد...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است