📝 متن و روایت: جاوید معظمی
یادش میآمد با دوستش که چند سال پیش داشت به استونی، اسلواکی یا یک همچنین کشوری مهاجرت میکرد گفته من هیچوقت از اینجا نمیروم. حتی اگر همه بروند و اینجا مثل بیابانی شود که از میان شهرش خارهای غلتان بگذرد. آن موقع نمیدانست که چه وظیفهای را برعهده گرفته. اما حالا که هی زمان پیش میرفت و این ایده هر روز داشت عینیتر میشد وحشت رقصش را در جلوی چشم او تمام نمیکرد.
#تاریخنگاری_شکست_خوردگان #پادکست #جاوید_معظمی #مهاجرت #فرودگاه #یاساجیرو_اوزو #میلان_کوندرا #هایدگر #ادگار_آلن_پو #پادکست_فارسی
اولین نفر کامنت بزار
محتوایی پیدا نشد
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است