• 1 ماه پیش

  • 457

  • 03:21

احمد شاملو | روزگار غریبی‌ست نازنین

احمد شاملو | شعر با صدای شاعر
0
توضیحات

▨ نام شعر: روزگار غریبی‌ست نازنین (در این بن‌بست)

▨ شاعر: احمد شاملو

▨ با صدای: احمد شاملو

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــ

دهانت را می‌بویند

مبادا که گفته باشی دوستت می‌دارم.

دلت را می‌بویند

روزگارِ غریبی‌ست، نازنین


و عشق را

کنارِ تیرکِ راهبند

تازیانه می‌زنند.


عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد


در این بُن‌بستِ کج‌وپیچِ سرما

آتش را

به سوخت‌بارِ سرود و شعر

فروزان می‌دارند.

به اندیشیدن خطر مکن.

روزگارِ غریبی‌ست، نازنین

آن که بر در می‌کوبد شباهنگام

به کُشتنِ چراغ آمده است.


 نور را در پستوی خانه نهان باید کرد


آنک قصابانند

بر گذرگاه‌ها مستقر

با کُنده و ساتوری خون‌آلود

روزگارِ غریبی‌ست، نازنین

و تبسم را بر لب‌ها جراحی می‌کنند

و ترانه را بر دهان.

شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد


کبابِ قناری

بر آتشِ سوسن و یاس

روزگارِ غریبی‌ست، نازنین

ابلیسِ پیروزْمست

سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است.


خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد

▨ 

احمد شاملو

سی و یکم تیر ۱۳۵۸

ــــــــــــ

از دفتر ترانه‌های کوچک غربت

شامل شعرهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۹


با صدای
احمد شاملو

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads