• 1 ماه پیش

  • 102

  • 17:46

نیما یوشیج | مادری و پسری | صدای احمد کیایی

نیما یوشیج
0
توضیحات

▨ نام شعر: مادری و پسری

▨ شاعر: نیما یوشیج

▨ با صدای: احمد کیایی

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

در دل کومهٔ خاموش فقیر

خبری نیست، ولی هست خبر

دور از هرکسی آن جا، شب او

می‌کند قصه ز شب‌های دگر.

کوره می‌سوزد و هر شعله به رقص

دم‌به‌دم می‌بردش بند از بند

این سکونت که در آن جاست به پا

با سکوت شب دارد پیوند.

اندر آن خلوت‌جا، پنداری

می‌رسد هر دمی از راه کسی

لیک نیست، امیدی ست کزآن

می‌رود، بازمی‌آید نفسی.

مثل این است دراین کومهٔ خرد

بس کسان دست به گردن مرُدند

وین زمان یک پسرک با مادر

زآن ِاین کومهٔ تنگ و خردند.

فقر از هر چه که در بارش بود

داد آشفته در این گوشه تکان

مادری و پسری را بنهاد

پی نان خوردنی، امّا کو نان؟!

قصه می گوید مادر ز پدر

یعنی از شوی که نیست

می‌خورد از تن او فقر و رخان

زرد از او می‌شود، این است خبر

در دل کومهٔ ویران پی زیست.

روزها رفته که او نامده است

گرچه او رفت که باز آید زود

کس نمی‌داند اکنون به کجاست

روی این جادهٔ چون خاکستر.

زیر این ابر کبود

کس ندارد خبر از هیچ‌کسی

شب دراز است و بیابان تاریک

پیش دیوار یکی قلعه‌خراب.

ماه سرد و غمگین.

خرد می‌گردد در نقشهٔ آب


با صدای
نیما یوشیج

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads