▨ نام شعر: عشق عمومی
▨ شاعر: احمد شاملو
▨ با صدای: احمد شاملو
▨ موسیقی از: hans zimmer
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــ
اشک رازیست
لبخند رازیست
عشق رازیست
اشکِ آن شب لبخندِ عشقم بود.
□
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی...
من دردِ مشترکم
مرا فریاد کن.
□
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشههای تو را دریافتهام
با لبانت برای همه لبها سخن گفتهام
و دستهایت با دستانِ من آشناست.
در خلوتِ روشن با تو گریستهام
برایِ خاطرِ زندگان،
و در گورستانِ تاریک با تو خواندهام
زیباترینِ سرودها را
زیرا که مردگانِ این سال
عاشقترینِ زندگان بودهاند.
□
دستت را به من بده
دستهای تو با من آشناست
ای دیریافته با تو سخن میگویم
بهسانِ ابر که با توفان
بهسانِ علف که با صحرا
بهسانِ باران که با دریا
بهسانِ پرنده که با بهار
بهسانِ درخت که با جنگل سخن میگوید
زیرا که من
ریشههای تو را دریافتهام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست.
▨
احمد شاملو - ۱۳۳۴
از دفتر شعر هوای تازه
چاپ شده به سال ۱۳۳۶
اولین نفر کامنت بزار
▨ نام شعر: کوچه (بی تو مهتاب شبی)
▨ شاعر:...
▨ نام شعر: به کجا چنین شتابان
▨ شاعر: محم...
▨ نام شعر: گفتی که میبوسم تو را
▨ ...
▨ نام شعر: ستایش (دستهایی شبیه بوسه)
▨ ش...
▨ نام شعر: آه از آن رفتگان بیبرگشت
▨ شاع...
▨ نام شعر: حکایت دریاست زندگی
▨ شاعر: شمس...
▨ نام شعر: تولدی دیگر
▨ شاعر: فروغ فرخزا...
▨ نام شعر: فرق مرد با زن
▨ شاعر: عالمتاج ...
▨ نام شعر: زن در ایران
▨ شاعر: پروین اعتص...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است