▨ شعر: لبریختهها ۲۱
▨ شاعر: یدالله رویایی
▨ با صدای: یدالله رویایی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آنگاه
مزرعه بگذاشتم
وز جذبهی نعلهای ریخته بگذشتم
آنقدر که آیینه قفای من میشد
افتادم
جایی که شیهههای ناتوان افتادند
افتاده بودند از بار
هر بار
ستاره سرخ میشد از پیغام
▨
شعر شماره ۲۱ از مجموعه لبریختهها
شامل شعرهای ۱۳۴۸ به بعد
چاپ اول: پاریس ۱۳۶۹
ــــــــــــــــــــ
▨تذکر: شماره شعرها ممکن است در چاپ های مختلف، متفاوت باشد. شمارهگذاری این شعر بر طبق کتاب ِ «مجموعه آثار یدالله رویایی» انتشارات نگاه، چاپ اول، شماره ۲۱ است
اولین نفر کامنت بزار
▨ شعر: دلتنگیها ۱۷
▨ شاعر: یدالله رویایی...
▨ نام شعر: آفتاب سبز (طنین تماشا)
▨ شاعر:...
▨ نام شعر: شدن ِ مادر
▨ شاعر: یدالله رویا...
▨ شعر: دلتنگیها شماره یک
▨ شاعر: یدالله ...
▨ شعر: دلتنگیها شماره ۹
▨ شاعر: یدالله ر...
▨ شعر: دلتنگیها ۸ (تحرک متروک)
▨ شاعر: ی...
▨ شعر: دلتنگیها ۶
▨ شاعر: یدالله رویایی<...
▨ شعر: دریاییها ۳۳
▨ شاعر: یدالله رویایی...
▨ شعر: دریاییها ۳۱
▨ شاعر: یدالله رویایی...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است