▨ شعر: دلتنگیها ۶
▨ شاعر: یدالله رویایی
▨ با صدای: یدالله رویایی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب ، در گریز اسب سیاه
یك صف درخت باقی میماند
در چهار كهكشان نعل،
یك صف درخت
بیشیهه میگذشت
رگ بریده، دهان باز كرد و ریخت
افق دراز،
دراز
دراز ِ لخته لخته، دراز ِمذاب.
زنی در اصطكاك رانهایش
گُر میگرفت
ستارهای رسیده، در ته خود چكه كرد
صدایی، از سرعت پرسید:
کجا؟
کجا؟
اما جواب،
گذشتن بود
و در گریز اسب سیاه،
سرعت پیاده میرفت
سرعت، صف درخت بود
كه میماند.
▨
شعر شماره ۶ از مجموعه دلتنگیها
شامل شعرهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶
چاپ اول: ۱۳۴۶
ــــــــــــــــــــــــــــ
در نسخهی سانسور شده، سطرهای:
زنی در اصطكاك رانهایش
گُر میگرفت
تبدیل شده اند به:
زنی در اصطكاك تاریكی
به شكل تازه ای از شب رسید
اولین نفر کامنت بزار
▨ شعر: دریاییها ۳۳
▨ شاعر: یدالله رویایی...
▨ شعر: دریاییها ۳۱
▨ شاعر: یدالله رویایی...
▨ نام شعر: جاده
▨ شاعر: یدالله رویایی
...▨ شعر: پاییز سبز
▨ شاعر: یدالله رویایی
▨ شعر: امید آمدن لغتی
▨ شاعر: یدالله رویا...
▨ شعر: از دوستت دارم
▨ شاعر: یدالله رویای...
▨ نام شعر: آیینه
▨ شاعر: یدالله رویایی
▨ شعر: دلتنگیها ۱۶
▨ شاعر: یدالله رویایی...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است