▨ نام شعر: پیاله دور دگر زد
▨ شاعر: نصرت رحمانی
▨ با صدای: نصرت رحمانی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــــــ
شبچشم
مویت کلافِ دود
دامنسپید
سخیتن
گویی گِل مرا
دستی غریب سرشتهاست
اندیشهی مرا
یغماگری
در شاهراهِ باد کشانده است
و غمگنانهترین سرنوشت را
در کتیبهی روحم
دستان آشنایی، به خطی غریب نبشتهاست
شبچشم
مویت کلاف دود
دامنسپید
سخیتن
آن کوچه باغهای معطر را
ذهن پریش من زِ یاد زدودهاست
در سینهام مکاو که سطلی است جای قلب
لبریز از کثافت و مدفوعِ خاطرات
در شهرهای کودکیِ من
پیری عصابهدست در گاهواره غنوده است
لالا بخواب کودکِ آهن
لالا بخواب کودکِ باروت
بگذار چهرهها دروغ بگویند
دیگر عصا شناسنامهی پیریست
لا لا...،
لالا بخواب...،
شبچشم
مویت کلاف دود
دامنسپید
سخیتن
بنگر چگونه دست تکان میدهم
گویی مرا برای وداع آفریدهاند!
کنجِ لبان من
نام کدام گمشدهای جای مانده است
نامی...،
کز آن شکفته گلِ یاس؟
مویت کلاف دود
میعاد در کجاست؟
میعادِ آخرین
در پنبهزار حاشیهی نیل؟
در کعبه؟
در پکن؟
در کوه طور
در سُخرههای خندهی بودا، در کوه طور
یا در حرمسرای محمد؟
شبچشم
مویت کلافِ دود
دامن
اولین نفر کامنت بزار
محتوایی پیدا نشد
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است