اولین نفر کامنت بزار
شعر همینقدر که رسوا شده حاضر باشد...
هوای خاطرت عالی تر از هر دفعه آمد سمت چشمانم......
بین همه لغات، تنها نصیبم شد...
چشمی که زمانی به هدر داده امانش...
معشوقی از کوچه گذشت و تاب نداشت...
زائیدن دوباره افکار فایده نداشت...
اگر خود به خود راه دریا بگیرد / به ناکس بگو رود...
اگر دنیا متاعی داشت، به نقد آن را هدر میداد / ...
بر تنت زیاد است بنشین شعر بخوان / مگر از عشق بر...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است