• 5 سال پیش

  • 1.0K

  • 05:53

میلیون میلیون گل رز

سهام پزشکپور
4
توضیحات
ظاهرا این شعر طبق یک داستان واقعی سروده شده. بر اساس این داستان، نیکو پیروسمانی نقاش گرجی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، عاشق دختری به نام مارگاریتا می شود. مارگاریتا بازیگر یک گروه تئاتر دوره گرد از فرانسه بوده است. ابراز عشق بی حد و حصر از سوی نیکو و بی توچهی مارگاریتا، نقاش را به جنون می کشاند. مردمان تفلیس می گویند این عشق بدانجا رسید که نقاش گونه های خود را بر جای پاهای بازیگر می سایید. در نهایت نیکو تصمیم خود را می گیرد و خانه، تابلو ها و کل دارایی خود را فروخته و چندین ارابه پر از گل های گوناگون تهیه می کند و ارابه ها را مقابل اقامتگاه مارگاریتا می برد. بازیگر از پنجره ارابه های پر از گل را می بیند و خود را به نقاش رسانده و برای اولین و آخرین بار او را می بوسد. چند روز بعد مارگاریتا به همراه گروه تئاتر برای همیشه تفلیس را ترک می کند.

با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads