18

باز باران با ترانه میزند به سقف این آشیانه

آشیانه لزوما خانه ای برای زندگی نیست آشیانه دل هم نوعی خانه است که به نظرم از هر خانه ای مهمتر است.

این آشیانه که نباشه هزار هزار هم که تلاش کنی فقط زنده ای همین. مثل بقیه موجوداتی که فقط عمر میکنن. اما به محضی که این آشیانه به وجود میاد مراقبت از اون مهمترین موضوع اون شخص میشه. چون به راحتی از هم میپاشه. آشیانه دل خیلی گسترده تر از این ها هست. ساخته شدن این آشیانه خیلی به ندرت اتفاق میوفته پس حواستون باشه رو هوا شکارش کنین و حواستون باشه به بیراهه نره.

وقتی توی این آشیانه زندگی میکنی حال دلت خوبه لذت هایی رو تجربه میکنی که با هیچ پولی به دست نمیاد. حالا که آشیانه رو شناختی توی دنیا پیداش کن و لذت ببر ازش. اشیانه دل من همانا که بی همتاس چون افسانه شخصی خودم است.

سالها دور جهان گشتم . سالها دور جهان گشتم . اواره بودم سرگشته و حیران به دنبال گم گشته ام بودم. اخر سردر دنیایی یافتمت که که ناشناخته و گم بود. هواپیمایم در کویری خراب شده بود و تو مرا پیدا کردی در ناکجا اباد ای شازده کوچولوی زیبا