توضیحات
▨ نام شعر: زنی که صاعقهوار آنک، ردای شعله به تن دارد▨ شاعر: حسین منزوی▨ با صدای: شاعر♬ پالایش و تنظیم: شهروزــــــــــــــــــــــــزنی که صاعقه وار آنک، ردای شعله به تن داردفرو نيامده خود پيداست که قصد خرمن من داردهميشه عشق به مشتاقان ، پيام وصل نخواهد دادکه گاه پيرهن يوسف، کنايه های کفن داردکیام ،کیام که نسوزم من؟ تو کيستی که نسوزانی؟بهل که تا بشود ای دوست! هر آنچه قصد شدن دارددوباره بيرق مجنون را دلم به شوق میافرازددوباره عشق در اين صحرا هوای خيمه زدن داردزنی چنين که تويی بی شک ،شکوه و روح دگر بخشدبه آن تصوّر ديرينه ،که دل ز معنی زن داردمگر به صافی گيسويت ،هوای خويش بپالايمدر اين قفس که نفس در وی، هميشه طعم لجن دارد