کودک و عقده ها

عقده ها خلاء ها و کمبودهایی هستند که فرد در خود احساس میکند و نوعی ناکامی در رسیدن ب نیاز است. که ناشی از ابعاد زیستی، روانشناختی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعییست.... شاید بی اغراق بتوان گفت که عقده اجتناب ناپذیره چرا که دامنه ی نیازهای انسانی وسیع است و رسیدن ب همه ی آنها اگر نگوییم که محال است اما امری نادر و کمیابه مثلا یک کودک وقتی بکرات از والدین یا اطرافیان خود میشنود که ببین چه دختر با هوشیه! یا چه پسر درسخونیه همه نمره هاش بیسته!وای دیدی چه خونه ی قشنگی داشتن؟،چه ماشین قشنگی! یا برعکسش چقدر خنگی،چقدر دست و پاچلفتی هست!چقدر.... این گویش ها و آموزشها ذهن کودک رو مستعد میکند برای مقایسه و انتخاب رفتار ....یا در بحث زیستی کودکی که با نقص عضو بدنیا میاد تفاوت رو در خود احساس میکند که در داشتن یک عضو ناکام شده یا بحث روانشناختی کودکی که والدین سلطه گر، منفعل و سهیل گیر دارد، کودکی که تمول اقتصادی ندارد ، بعد فرهنگی مثلا کودکی که در روستا بدنیا میاد با یک کودک شهری یا کودکی که در یک طبقه سطح پایین بدنیا اومده در مقایسه با متوسط تماما در فرد عقده هایی رو رقم میزنه که در نوجواتی و بحث هویتی تاثیر بسزایی خواهد داشت اینکه ب حقارت منجر شود یا عقده ی خود برتر بینی یا متعادل سازی در روند رفتار ....برای پیشگیری آموزش مهارتها و برای درمان ایجاد بینش و آگاهی از مشکلات قبل و انجام رفتار کارآمد در جهت تعدیل شخصیت