این #داستان را بیست سال پیش (۱۳۸۳) نوشته بودم را توی اینترنت پیدا کردم .. یک پاراگراف به فراخور بدان افزودم ، در تلاش برای تمرین تولید محتوا و با صدای سرما خورده خواندم و تقدیم ساحت پر برکت اسپاتیفای نمودم ، باشد که باشد حتا وقتی من نباشم..
#داستان
داستان کوتاه
اولین نفر کامنت بزار
برای دوستانم در صفحه اینستا نوشتم...
هر روز که میگذرد بهتر میفهمم ... . آنچه بر من گ...
بخش اول این ماجرایی که الان دقیقاْ وسطش هستم (ت...
بانی و کلاید یک زوج خلافکار آمریکایی بودند که ا...
بنا بود اپیزود چهارم روایت یک طلاق باشد با به ک...
روایت چند تجربه زیسته که در طول سالیان شکل دهند...
سمر دوم روایتی ست پیرامون رابطه پر فراز و نشیب ...
سمرها بناست روایت هایی باشند واقعی ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است