• 1 ماه پیش

  • 30

  • 03:33

هوشنگ ابتهاج | امروز نه آغاز و نه انجام جهان است

شعر | با صدای شاعر
0
توضیحات

▨ نام شعر: امروز نه آغاز و نه انجام جهان است

▨ شاعر: هوشنگ ابتهاج

▨ با صدای: هوشنگ ابتهاج

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــــــ

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است

ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است


گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری

دانی که رسیدن، هنر گام زمان است


تو رهرو دیرینه‌ی سر منزل عشقی

بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است


آبی که بر آسود، زمینش بخورد زود

دریا شود آن رود که پیوسته روان است


باشد که یکی هم به نشانی بنشیند

بس تیر که در چله‌ی این کهنه کمان است


از روی تو دل کندنم آموخت زمانه

این دیده از آن روست که خونابه‌فشان است


دردا و دریغا که در این بازی خونین

بازیچه‌ی ایام، دل آدمیان است


دل بر گذر قافله‌ی لاله و گل داشت

این دشت که پامال سواران خزان است


روزی که بجنبد نفس باد بهاری

بینی که گل و سبزه کران تا به کران است


ای کوه! تو فریاد من امروز شنیدی

دردی‌ست درین سینه که همزاد جهان است


از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند

یا رب چه قَدَر فاصله‌ی دست و زبان است


خون می‌چکد از دیده در این کنج صبوری

این صبر که من می‌کنم، افشردن جان است


از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود

گنجی‌ست که اندر قدم راهروان است

هوشنگ ابتهاج (متخلص به هـ. ا. سایه)

این شعر در زندان سروده شده

به تاریخ آذر ماه ۱۳۶۲


با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads