• 2 ماه پیش

  • 4

  • 03:27

نیما یوشیج | جاده خاموش است

شعر | با صدای شاعر
0
توضیحات

▨ نام شعر: جاده خاموش است

▨ شاعر: نیما یوشیج

▨ با صدای: احمد کیایی

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــ

جاده خاموش ست، از هر گوشه‌ی شب هست در جنگل.

تیرگی (صبح از پی‌اش تازان)

رخنه‌یی بی‌هوده می‌جوید

یک نفر پوشیده در کنجی

با رفیقش قصه‌ی پوشیده می‌گوید


بر در شهر آمد آخر کاروان ما زه راه دور -می گوید-

با لقای کاروان ما، (چنان کآرایش پاکیزه‌اش هر لحظه می‌آراست).

مردمان شهر را فریاد برمی‌خاست

آن‌که او این قصه‌اش در گوش، اما

خاسته افسرده‌وار از جا

شهر را نام و نشان هر لحظه می‌جوید.

و به او افسرده می‌گوید:

مثل این که سال‌ها بودم در آن شهر نهان مأوا»

مثل این‌که یک زمان در کوچه‌یی از کوچه‌های او

داشتم یاری موافق شاد بودم با لقای او«.


جاده خاموش‌ست اما هم‌چنان شب هست در جنگل

تیرگی (صبح از پی‌اش تازان)

رخنه می‌جوید

یک نفر پوشیده بنشسته

با رفیقش قصه‌ی پوشیده می‌گوید.

▨ 

نیما یوشیج

هفتم اسفند ماه ۱۳۲۸


با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads