▨ نام شعر: جاده خاموش است
▨ شاعر: نیما یوشیج
▨ با صدای: احمد کیایی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــ
جاده خاموش ست، از هر گوشهی شب هست در جنگل.
تیرگی (صبح از پیاش تازان)
رخنهیی بیهوده میجوید
یک نفر پوشیده در کنجی
با رفیقش قصهی پوشیده میگوید
بر در شهر آمد آخر کاروان ما زه راه دور -می گوید-
با لقای کاروان ما، (چنان کآرایش پاکیزهاش هر لحظه میآراست).
مردمان شهر را فریاد برمیخاست
آنکه او این قصهاش در گوش، اما
خاسته افسردهوار از جا
شهر را نام و نشان هر لحظه میجوید.
و به او افسرده میگوید:
مثل این که سالها بودم در آن شهر نهان مأوا»
مثل اینکه یک زمان در کوچهیی از کوچههای او
داشتم یاری موافق شاد بودم با لقای او«.
جاده خاموشست اما همچنان شب هست در جنگل
تیرگی (صبح از پیاش تازان)
رخنه میجوید
یک نفر پوشیده بنشسته
با رفیقش قصهی پوشیده میگوید.
▨
نیما یوشیج
هفتم اسفند ماه ۱۳۲۸
اولین نفر کامنت بزار
▨ نام شعر: دو قطره
▨ شاعر: مهدی حمیدی ش...
▨ نام شعر: هستن
▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث...
▨ نام شعر: آرزوی نقش بر آب
▨ شاعر: حمید...
▨ نام شعر: با تیر و کمانِ کودکیام
▨ شا...
▨ نام شعر: سینه سرخ
▨ شاعر: منوچهر آتشی...
▨ نام شعر: عاشقانه (آن که میگوید دوستت دارم)...
▨ نام شعر (ترانه): حادثه
▨ شاعر: اردلان...
▨ نام شعر: خسروانی
▨ شاعر: مهدی اخوان ث...
▨ نام شعر: امشب صدای کبوترانم را نقاشی کردها...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است