تصور میشود که هویتِ شخصی یا خودِ درونی بخشی از وجود همۀ انسانهاست. ظاهراً این هویتِ ثابت و جهانشمول همان عنصر مشترکی است که خاطرات و قصههای آدمها را میسازد و زندگی آنها را معنا میبخشد. اما اگر حادثهای فاجعهبار هویت شخص را از بین ببرد چه؟ آیا او میتواند با این بیهویتیِ کنار بیاید و آن را به عنوان وضع تازه خود بپذیرد؟ روایت حاضر برگرفته از کتابِ آنچه ما را نکشد، میسازد است، نشان میدهد که شاید در پس این بیهویتی، فهم تازهای از دنیای اطراف نهفته باشد.
👤نویسنده: مایک ماریانی
🖋مترجم: محمدحسن شریفیانک
🎙گوینده: کوثر یوسفی
📄منبع مقاله: وایرد
📑منبع ترجمه: وبسایت ترجمان
📻نسخه صوتی: رادیو ریرا
اولین نفر کامنت بزار
ابطالگری پوپری، با همۀ سادگی دلپذیرش، بهسرعت...
تحقیقی تازه نشان میدهد والدین، در سال اول تو...
چه میشود که زنی با سه بچۀ کوچک، تصمیم میگیر...
رواقیگری در سالهای اخیر بهطرز چشمگیری احیا...
آیا در روزگاری که دانشآموزان و دانشجویان بیش...
در زمانهای که جایگاه فرهنگی رمان متزلزل شده ...
فروید عزاداری را فرایندی میداند که منجر به ا...
شرکتهای چندملیتی همیشه متهم بودهاند که برای...
امروزه میزان موفقیت یک پژوهشگر، تا حد زیادی، ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است