• 1 سال پیش

  • 91

  • 03:41

نیما یوشیج | در فروبند

شعر | با صدای شاعر
0
توضیحات

▨ نام شعر: در فروبند

▨ شاعر: نیما یوشیج

▨ با صدای: احمد شاملو

▨ کارگردان صوتی: شهروز

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در فروبند که با من دیگر

رغبتی نیست به دیدار کسی؛

فکر کاین خانه چه وقت آبادان

بود بازیچه‌ی دست هوسی.


هوسی آمد و خشتی بنهاد

طعنه‌یی لیک به بی‌سامانی،

دیدمش، راه از او جستم و گفت:

بعد از اینت شب و این ویرانی.


گفتم: آن وعده که با لعل لبت؟

گفت: تصویر سرابی بود آن.

گفتم: آن پیکر دیوار بلند؟

گفت: اشارت ز خرابی بود آن.


گفتم: آن نقطه که انگیخته دود؟

گفت: آتش زده‌ی سوخته‌ای ست،

استخوان‌بندی بام و در او

مرگ را لذت اندوخته‌ای‌ست.


گفتمش: خنده نبندد پس از این

آفتابی، نه چراغی با من.

گفت: آن به که بپوشی از شرم

چهره‌ی خویش به دست دامن.


دست غمناکان -گفتم- اما

از پس در به زمین می‌ساید.

-خنده آورد لبش- گفت: ولیک

هولی استاده به ره می‌پاید.


می‌درخشد گر افق، اهرمنی‌ست

نیم‌سوزیش به کف دود اندود.

مرد آن در که امیدش بگشاد

با بیابان هلاکش ره بود.

 

جاده خالی‌ست، فسرده‌ست امرود

هرچه می‌پژمرد از رنج دراز.

مرده هر بانگی در این ویران

هم‌چو کز سوی بیابان آواز.

وز پس خفتن هر گل، نرگس

روی می‌پوشد در نقشه‌ی خار.

در فروبند دگر هیچ‌کسی،

نیستش باکس رای دیدار.

نیما یوشیج

فروردین ماه ۱۳۲۷

ـــــــــــــــــــــــــ

نشانه‌گذاری در شعر نیما یوشیج همیشه مجادله‌برانگیز بوده است. نشانه‌گذاری و متن شعر که در بالا آمده، بر اساس کتاب ِ مجموعه اشعار نیما یوشیج، انتشارات زرین، چاپ اول انجام گرفته است. اگرجه خوانش شاملو در برخی واژگان و جزییات، با این متن تفاوت دارد.


با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads