• 8 ماه پیش

  • 14

  • 06:18

هشتاد و نه - مصر و کنعان:‌ سعدی

شعر کست | SherCast
0
توضیحات

سعدی

که برگذشت که بویِ عبیر می‌آید؟

که می‌رود که چنین دلپذیر می‌آید؟

نشانِ یوسفِ گم‌کرده می‌دهد یعقوب

مگر ز مصر به کنعان بشیر می‌آید

ز دست رفتم و بی‌دیدگان نمی‌دانند

که زخم‌های نظر بر بصیر می‌آید

همی‌خرامد و عقلم به طبع می‌گوید

نظر بدوز که آن بی‌نظیر می‌آید

جمال کعبه چنان می‌دوانَدَم به نشاط

که خارهای مغیلان حریر می‌آید

نه آن چنان به تو مشغولم، ای بهشتی روی

که یادِ خویشتنم در ضمیر می‌آید  

ز دیدنت نتوانم که دیده دربندم  

و گر مقابله بینم که تیر می‌آید  

هزار جامه معنی که من براندازم  

به قامتی که تو داری قصیر می‌آید  

به کشتن آمده بود آن که مدعی پنداشت

که رحمتی مگرش بر اسیر می‌آید

رسید ناله سعدی به هر که در آفاق

هم آتشی زده‌ای تا نفیر می‌آید

 

‌‌لینک های پادکست

پادکست بوطیقا - قسمت بیستم

‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا

‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا

معرفی پادکست : کاغذ اخبار

‌تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com



Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads