"سن تکلیف"
شعر و کلام نیما شهسواری
بیامد کودکی دختر به پیشم
بگفتا او سوالی بین کیشم
چرا ما در دل نه سال اینسان
لباسی بر تن و شادی است مهمان
به آرامی سخن از جشن تکلیف
از آن سنی که تو بالغ شوی پیش
بگفتا این به چه معنا چرا هست
بگفتم آن همه تکلیف شاه است
بگفتا این چه کس بر پیش خواند است
بگفتم آن خدا او پادشاه است
بگفتا پس چرا در این همه سال
به نه سالیِ ما او پیش داد است
دو چشمان بسته و ما ره به صحرا
میان آن حجاز دیر برپا
به خاتم آن رسول پیش حیران
به عشق کودک هفت سالهای جان
زمین و آن زمان را پیش خواند است
به یزدان نامهای از کیش راند است
خدایا طاقتم در این اثر نیست
مرا بر عشق باید خواندن و زیست
که در آن حجله باید او به تن داد
به جان دختر نه ساله زن داد
دو چشمان باز در پیشم یکی ماه
نگاهی بر تن و لعن چنین شاه
که دیوان اینچنین ناکرده با ماه
تو اللهای و بدتر دیوها راه
دوباره گفت آن دختر که پرسان
چرا نه سالگی ما بالغ و جان
بگفتم هیچ این حکمت خدا بود
به فردایی تو دانی چیست این جود
و اینسان پیش رفت و او است در پیش
به بازی میکند عمرش بر این بیش
و فکر این خدا دیوانهام کرد
مرا کشت و زِ تن پروانهام کرد
به پرواز آمدم در پیش حیران
چرا این دیو گشته شاه و یزدان
به جامه رزم آری پیش در راه
به نابودی کشم این تاج از شاه
#کتاب #طغیان
#شعر #سن_تکلیف
#شاعر #نیماشهسواری
برای دریافت آثار نیما شهسواری اعم از کتاب و شعر به وبسایت جهان آرمانی مراجعه کنید
https://idealistic-world.com
صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکههای اجتماعی
https://zil.ink/nima_shahsavari
پادکست جهان آرمانی در فضای مجازی
https://zil.ink/Nimashahsavari
پرتال دسترسی به آثار
https://zil.ink/nima.shahsavari
صفحه رسمی اینستاگرام نیما شهسواری
@nima_shahsavarri
#هنر
#هنرمند
#شعر_آزاد
#شعر_کوتاه
#شعر_فارسی
#خدا
#الله
#آزادی
#برابری
#محمد
#کودک_همسری
#نه_به_کودک_همسری
#اسلام
#دین
#خداوند
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است