• 9 ماه پیش

  • 90

  • 30:02

بعد از ظهر آخر پاییز _ صادق چوبک

آپامه
1
توضیحات

داستانی از دل کودکی که غصه هایش خیلی بیشتر از توان و تحمل روح و جانش است...زندگی تلخی که با اتفاقات تلخ تر برای این کودک شیرین جلوه میکند...




داستانی که این گونه آغاز می‌شود:




آفتاب بی ‌گرمی و بخار بعد از ظهر پاييز بطور مايل از پشت شيشه‌ های در،روی ميز و نيمکت های زرد رنگ خط ‌‌مخالی کلاس و لباس‌ های خشن خاکستری شاگردها می ‌تابيد و حتی عرضه آن را نداشت که از سوز باد سردی که تک و توک برگ‌ های زغفرانی چنارهای خيابان و باغ بزرگ همسايه را از گل درخت می‌ کند و در هوا پخش و پرا می ‌کرد، اندکی بکاهد...


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads