از استخوانهای برجسته گونههایش پیدا بود که مرگ قربانی تازهای پیدا کرده بود اما این فکر در مغز من به هیچوجه جا نمیگرفت. چطور میشود که خسرو بمیرد؟ چطور من باور کنم؟ چقدر امید داشت...
کاربر شنوتو. محسن خیراندیشان
عالی بود خسته نباشید
«میهنپرست» داستانی کوتاه در حدود ۵٬۵۰۰ کلمه از...
اجاره خانه، نام داستان کوتاهی از بزرگ علوی، یکی...
داستان : دوست
کتاب : چراغ آخر
نویس...
آهوی بخت من گزل، سرنوشت دختری است به نام گزل که...
داش آکُل یا داش آکَل لوطیِ شیرازی اواخرِ دورهٔ ...
داستان کوتاهی از مجموعه داستان چمدان نوشته ی بز...
اپیزود۱:
داستان کتاب زنی که مردش را گم کر...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است