058 - دست متفکر

اهمیت و نقش دست در فرآیند طراحی و خلق اثر هنری در معماری و سایر هنرها در دنیای کامپیوتری شده‌ی امروز بسیار مورد بحث است. یوهانی پلاسما دست را موجودی معرفی می‌کند که انگار قادر به دیدن، بو کردن، لمس کردن، چشیدن و فکر کردن است. او به ادراک چند حسی و کالبدی اهمیت تجربه‌ی زیسته و نقش خاطره و تخیل می‌پردازد.

توسعه‌ی دیجیتال فرآیندهای اندیشه و نخیل انسان را از پیوند ذاتی خودش با حافظه، تن، خیال و مفهوم منفصل کرده و محصول مهم امروزه جوامع فراصنعتی سرعت هستو او اینطور میگه که نزاع سر اینکه معماران باید با دست طراجی کنند یا ابزارهای دیجیتال، بی معنی هست چون مطمئنا هر دو رویکرد ضروری هست و تنها مهم این ست که بدانیم برای کدام جنبه از فرآیندها نمی‌توان از دست صرف و یا نرم‌افزار صرف استفاده کرد.

معماران باید عصب شناسانی باشند که پیچیدگی‌های واکنش ذهنی و بیولوژِکی را نسبت به شرایط زندگی درک کند. (پلاسما یوهانی/1392)

آموختن هر مهارت اصولا نه بر آموزش شفاهی بلکه بر انتقال مستقیم مهارت از عضلات آموزگار به عضلات شاگرد از طریق عمل ادراک حسی و تقلید جسمی استوار است. (پلاسما یوهانی/1392)

مارتین هایدیگر دست را مستقیما به ظرفیت تفکر انسان پیوند می‌زند : " ذات دست هرگز نمی‌تواند با وجودش به مثابه عضوی که می‌تواند چیزی را در خود بگیرد تعیین یا تفسیر شود ... هر حرکت دست در هرکاری به واسطه عنصر تفکر اتفاق می‌افتد، هر رفتاری از دست (در هر عنصری9 خودش را در آن عنصر نشان میدهد.

گاستون باشلار درباره‌ی تصورِ دست چنین می‌گوید: " حتی دست نیز فرضیات و رویاهای خاص خود را دارد. دست به ما در فهم ذات درونی ماده کمک می‌کند و به همین دلیل ما را در تصور صورت‌های ماده یاری می‌دهد."

استعداد تصور کردن و خود را از قید محدودیت‌های ماده، مکان و زمان آزاد کردن باید به مثابه انسانی‌ترین صفت وجودی ما مورد توجه قرار گیرد. خیال پردازی ما فقط در مغز ما نهفته نیست، چرا که کل سرشت البد ما دارای قوه خیالپردازی، رویاها و آرزوهای خود است.