توضیحات
بخشهایی از رمان پل (قسمت دوم)
نویسندگان: آراز بارسقیان و غلامحسین دولت آبادی
ناشر: افراز
گوینده: آراز بارسقیان
موسیقی: قطعهی (Dsaghge Poonch (bouquet Of Flowers از George Mgrdichian
از اتاق صدای رادیوی تورانخانم بلند شد. رادیو آوا داشت تصنیف همنشین درد با صدای حمیدرضا نوربخش را پخش میکرد. به ساعت نگاه کرد. بیست دقیقه از نُه گذشته بود. یک ساعت دیگر باید سرِ پُل تهراننو میبود. دلمههای فلفل و بادمجان را تو قابلمهی بزرگتری چید. دو قابلمه دلمهی نپخته را تو یخچال گذاشت تا برود و برگردد. رفت اتاقش که دیواربهدیوار اتاق تورانخانم بود. تختخواب تکنفره و یک قفسه کتابهای درسی رشتهی حسابداری پیام نور و یک کمد چوبی قدیمی و یک چمدان مشکی چرخدارِ زیر تخت بود. لباس تن کرد. درِ اتاق را از پشت قفل کرد. خم شد زیر تخت. چمدان را بیرون آورد و زیپ دورش را کشید. از جیب روی دیوارهی چمدان یک دسته چکپول پنجاههزارتومانی بیرون آورد. هشت تا پنجاههزارتومانی شمرد و از زیر کشِ دور چکپولها خارج کرد. درِ چمدان را بست و هُل داد زیر تخت. چکپولها را تا کرد گذاشت تو جیب شلوارش. کیفش را انداخت رو دوشش و سه بار کلید را تو قفل چرخاند تا در باز شود.
تورانخانم با لیوان چای سبز جلوش ایستاده بود. «درو چرا قفل کردی؟»
«آممم... من... ممم... قفل در چیز شده بود... کلید توش خوب نمیچرخه. گیر میکنه. داشتم امتحان میکردم.»
«مگه ما درِ اتاقها رو قفل میکنیم؟»
«نه همینطوری. دیدم گیر میکنه...»
«آهان. کجا شال و کلاه کردی؟»
«بهتون گفته بودم امروز باید برم طرفهای خیابون دماوند محل کار همکلاسیم جزوه بگیرم ازش.»
«خُب پس برو زود برگرد که کلی کار داری.»