هاتف اصفهانی
یار بیپرده از در و دیوار
در تجلی است یا اولیالابصار
شمع جویی و آفتاب بلند
روز بس روشن و تو در شب تار
گر ز ظلمات خود رهی بینی
همه عالم مشارق انوار
کوروَش قائد و عصا طلبی
بهر این راه روشن و هموار
چشم بگشا به گلستان و ببین
جلوهٔ آب صاف در گل و خار
ز آب بیرنگ صد هزاران رنگ
لاله و گل نگر در این گلزار
پا به راه طلب نه و از عشق
بهر این راه توشهای بردار
شود آسان ز عشق کاری چند
که بود پیش عقل بس دشوار
یار گو بالغدو و الآصال
یار جو بالعشی والابکار
صد رهت لن ترانی ار گویند
بازمیدار دیده بر دیدار
تا به جایی رسی که مینرسد
پای اوهام و دیدهٔ افکار
بار یابی به محفلی کآنجا
جبرئیل امین ندارد بار
این ره، آن زاد راه و آن منزل
مرد راهی اگر، بیا و بیار
ور نه ای مرد راه چون دگران
یار میگوی و پشت سر میخار
هاتف، ارباب معرفت که گهی
مست خوانندشان و گه هشیار
از می و جام و مطرب و ساقی
از مغ و دیر و شاهد و زنار
قصد ایشان نهفته اسراری است
که به ایما کنند گاه اظهار
پی بری گر به رازشان دانی
که همین است سر آن اسرار
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الا هو
لینک های پادکست
شبکه های اجتماعی : اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا
حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا
تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
اولین نفر کامنت بزار
هاتف اصفهانی
چش...
هاتف اصفهانی
دو...
هاتف اصفهانی
از ...
هاتف اصفهانی
ای ف...
حافظ
دَرِ سرای م...
میرزاده عشقی
کار...
نسیم شمال
شبي در ...
ملک الشعرای بهار
<...سنایی
دی ناگه...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است