• 6 سال پیش

  • 1.7K

  • 15:05

ماه عسل

داستان شب
0
0
0

ماه عسل

داستان شب
  • 15:05

  • 1.7K

  • 6 سال پیش

توضیحات
چه ایده ای ! یک ماه عسل آن هم در هندوستان. سرزمین مهارجه ها ، ببرها ، مرتاض ها. بعد از جشن عروسی از آن جایی که هواپیما تا شب پرواز نمی کرد، من و شوهرم به آپارتمانی رفتیم، که در خیابان آملامینیا گرفته بودیم. اتاق خوابش، تنها اتاقی بود که امکانات لازم را برای اقامت و خوابیدن داشت. وقتی به من اظهار عشق نمود، من با صدایی هیجان زده جواب دادم... داستان "ماه عسل" نویسنده : آلبرتو موراویا خوانش : مهرناز احمدیان

shenoto-ads
shenoto-ads