• 1 سال پیش

  • 11

  • 07:58

زمان ساز

زمزمه ادبی
0
توضیحات

امواج سهمگين و سياه با شدت تمام به فانوس دريايي مي‌خورد، شدت باد آنقدر زياد بود كه هر جنبنده‌اي را پرنده مي‌كرد. كشتي روي امواج خروشان سعي مي‌كرد شناور باشد و در دل دريا جا نگيرد. فاصله چنداني با اسكله نداشت، اما رسيدن به آن غيرممكن مي‌نمود. مسافري داشت كه بايد پا بر خشكي بگذارد. مسافري كه دستانش زندگي‌بخش بود. او پزشك نبود، دعاخوان نبود، جادوگر هم نبود، نوعي معجزه‌گر بود. او «عقربه‌گردان» بود. انگشتان او «عقربه هاي ساعت زندگي» را مي‌چرخاند...

نویسنده: فرنگیس آریان پور


با صدای
فرنگیس آریان پور

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads