با سلام خدمت شما دوستان عزیز!
این هفته دکلمه زیبایی رو از استاد هوشنگ ابتهاج میشنویم.
اگر دوست داشتین لطفا با دوستاتون به اشتراک بزارین
ارغوان در قالب نوی نیمایی و در بحر رمل سروده شده است و دارای ارتباط عمودی ابیات است. راوی هوشنگ ابتهاج است که اندیشههای اجتماعی خویش را در قالب شعر بیان میکند. صدای راوی رنگی غمگین دارد. شاعر در آغاز این شعر ارغوان را جزئی از وجود خودش و همخون میداند، جزئی که از او جدا شده است. حال شاعر خوب نیست و از درخت حالش را میپرسد، به آن امید که آسمان او آفتابی باشد.
ابتهاج در این شعر دلتنگی و ناامیدی را با تمام وجودش احساس میکند. فضای شعر پر از تصاویر گویا و زیبایی است که در القای تأثرات ذهنی راوی به مخاطبش نقش کلیدی ایفا میکند. این تصاویر همراه با روانی بافت کلام و موسیقی که وزن ایجاد میکند، تلخی مفهوم شعر را که توصیف ستم اجتماعی است، هنرمندانه نشان میدهد.
سایه در این شعر از صنایع ادبی چون تکرار، استعاره، مجاز و … بهره میگیرد که در تحلیل متون ادبی از نشانههای زیباییشناختی به شمار میآیند.
انتخاب نام ارغوان برای این شعر و تکرار آن در هر بند (نه بار) به عنوان مخاطب راوی تصادفی نبوده، بلکه این نام، نشانه بسیار بجا و مناسبی از مقاومت و پایداری است. شاعر با استفاده از روابط جانشینی و همنشینی به زیبایی توانسته عناصری را برگزیند و در توالی هم قرار دهد که گویای ناامیدی و دغدغه راوی از اوضاع اجتماعی عصر خود باشد. در شعر ارغوان بر واژههایی برای نشان دادن زمان و مکان خاص سرودن شعر همچون امروز، گوشه، دنیا، بهاران، شب، دخمه، دره غم، پنجره باز سحر و… تأکید شده است.
سایه در این شعر از لحن مستقیم پرهیز دارد و سبک بیان غیرمستقیم و نمادین را پیش میگیرد. در شعر ارغوان واژههای بسیاری در مفهوم نمادین بکار رفتهاند. ازجمله «شب» که نماد تاریکی و ظلمت است، نمادی است از دوران ظلم وستم که باید به وسیله نور از بین برود و همیشه نیز خورشید در مقابل آن قرار میگیرد که نماد روشنایی است و نابود کننده جهل و تاریکی است. در بند دیگر، عباراتی نظیر «آسمانی به سرم نیست/ از بهاران خبرم نیست/ آنچه میبینم دیوار است» تصویر ذهنی زیبا و کاملی از زندان و محدودیتهای آن و همچنین حس ناامیدی که نتیجه حضور در چنین مکانی است، را به دست میدهد. چنانکه در ذهن خواننده، تصویر زندان نقش میبندد و تمام احساسات شاعر را به مخاطب القا میکند.
سایه تصویر بسته و تنگ و تاریک بودن فضا را با نشانههای اغراقآمیزی میآفریند. عبارت «که هوا هم اینجا زندانی است» نشانه اغراقآمیزی برای بیان خفقان حاکم بر زندان است زیرا زندانی بودن برای موجود جاندار معنا دارد، اما شاعر هوا را که عامل اصلی زندگی و حیات است، در بند میبیند. در عبارات «من در این گوشه که از دنیا بیرون است/ آسمانی به سرم نیست»، بیرون بودن از دنیا و آسمانی بر سر نداشتن نشانههای اغراقآمیز هستند که دلالت بر اسارت و دور بودن از آرمانهای خود دارد.
واژه آنجا در عبارت «ارغوانم آنجاست» در این شعر اشاره به دنیای بیرون از زندان دارد. این جملات نشان دهنده دلتنگی راوی نسبت به ارغوان است و این گونه به نظر میرسد که درگیری با مسائل اجتماعی باعث جدایی راوی و ارغوان شده است.
اولین نفر کامنت بزار
از یاد نمیبرم هرگز تورا
و عشق زیبای تو...
تمام روز خوابیده ، تمام شب به تنها...
پدر تو باعث شدی باور کنم فرشته ها هم میتونن م...
الهی دورت بگردم مادرم...
روز...
از دیده افتادی ولی از دل نرفتی - هوشنگ ابتهاج...
داستانی از عشق یک طرفه...
یک...
به شدت توصیه میکنم این داستان عاشقانه رو از ا...
دکلمه پرویز پرستویی
شعر محمدعلی بهمنی
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است