- 4 سال پیش
- 20
- 19:05
فصل ۲ - قسمت ۳۳ - عشقی تا همیشه تاریخ
Tarikh Be Revayat e Movarekh | پادکست تاریخ به روایت مورخ
0
توضیحات
ماندانا: همه اش دارم درباره شهادت حضرت باب فکر می کنم، شهادت حضرت باب و انیس عاشق و وفادارشون محمد علی زنوزی. چه عشق صاف و قشنگ و بی نظیر و عمیقی داشته انیس.
نبیل: برای همین هم به این موهبت بی نظیر رسید که پیکرش تا ابد با پیکر حضرت باب در هم آمیخته شود.
Avatar
کاربر شنوتواولین نفر کامنت بزار
نبیل: سام خان گفت من مسیحی هستم و دشمنی با شما ندارم. شما را به خداوندی که شریکی ندارد قسم می دهم که اگر حقی در نزد شما هست، کاری بکنید که من دخالتی در ریختن خون شما نداشته باشم.
حضرت باب فر...
نبیل: سام خان گفت من مسیحی هستم و دشمنی ب...
12:06:00
- 16
- 4 سال پیش
12:06:00
- 21
- 4 سال پیش
فصل ۲ - قسمت ۳۱ - آخرین بازگشت به تبریز...
فصل ۲ - قسمت ۳۱ - آخرین بازگشت به تبریز
13:42:00
- 21
- 4 سال پیش
13:42:00
نبیل: داستان رستم علی را نشنیده ای؟
ماندانا: رستم علی؟ نه. هیچ وقت برام نگفتین.
نبیل: در بین زنانی که در قلعه زنجان بودند، دختری بود به اسم زینب که خانه اش در ده کوچکی نزدیک به زنجان قرار د...
نبیل: داستان رستم علی را نشنیده ای؟
ماند...
12:37:00
- 20
- 4 سال پیش
12:37:00
- 18
- 4 سال پیش
ترنم: حضرت باب فرموده بودن که ملاحسین عمامه سبز برسر بذاره و همراه با یارانش با بلند کردن پرچم های سیاه به مازندران بره.
ماندانا: این پرچم های سیاه رو یه جایی شنیدم... خدایا چی بود
ترنم: ا...
ترنم: حضرت باب فرموده بودن که ملاحسین عما...
12:03:00
- 18
- 4 سال پیش
12:03:00
- 16
- 4 سال پیش
ماندانا: با خودم فکر می کنم من ملاحسین رو بیشتر از همه دوست دارم، اما این محمد علی زنوزی هم که در هنگام مرگ انیس حضرت باب می شه ، به نظرم قهرمان دوست داشتنی ایه، منتهی یه جوری که مخصوص خودشه....
ماندانا: با خودم فکر می کنم من ملاحسین رو...
19:30
- 16
- 4 سال پیش
19:30
- 21
- 4 سال پیش
ماندانا: در تبریز برای حضرت باب جایی در نظر گرفتن که خیلی دور از شهر بود، به این امید که ازاشتیاق مردم برای دیدن حضرت باب کم کنن.
روزی که حضرت باب رو برای محاکمه می بردن، مامورین به زحمت تو...
ماندانا: در تبریز برای حضرت باب جایی در ن...
21:16
- 21
- 4 سال پیش
21:16
- 20
- 4 سال پیش
ترنم: چی شد که حاجی میرزا آغاسی از فرستادن حضرت باب به چهریق پشیمون شد و هنوز سه ماه نشده، دوباره یه فرمان دیگه داد و گفت حضرت باب رو به تبریز ببرن؟
ماندانا: علتش این بود که می خواست صدای حض...
ترنم: چی شد که حاجی میرزا آغاسی از فرستاد...
12:07:00
- 20
- 4 سال پیش
12:07:00
نبیل: هنوز ملاحسین به تبریز نرسیده بود که شنید حضرت باب را به قلعه چهریق منتقل کرده اند. وقت خداحافظی حضرت باب به ملاحسین فرموده بودند:
تو از خراسان تا اینجا تمام راه را پیاده پیمودی، اینک نی...
نبیل: هنوز ملاحسین به تبریز نرسیده بود که...
21:13
- 17
- 4 سال پیش
21:13
- 49
- 4 سال پیش
ماندانا: حالا می فهمم که چرا هنوز بعد از گذشت نزدیک به ۲۰۰ سال نام و خاطره طاهره در ذهن مردم ایران زنده ست
به نظرم طاهره مثل یه ستاره دنباله دار زیبا و پرنور بوده که به سرعت از آسمون ایران گذ...
ماندانا: حالا می فهمم که چرا هنوز بعد از ...
13:30:00
- 49
- 4 سال پیش
13:30:00
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است