نویسنده: مهسا راه چمنی
با صدای: مارال کوشکی
کیاون نای با صدای آژیر که مثل تیر در هوا شلیک میشد از خواب برخاست. ساعت ۵ صبح بود. دم دمای گرگ و میش سحر، کمردرد همیشگیاش عود میکرد و با اینکه هنوز به ۲۵ سالگی نرسیده بود، دردی که از سرمای کلیه نشات میگرفت، تمام پهلو و کمرش را درمینوردید. این بداهت نامتناهی برایش عادی شده بود. مثل یک ربات که ساقهای نازک پایش به ترکه های بامبو شبیه بود، خودش را دولا کرد و روی تشک نشست. بعد برخاست و به سمت توالت رفت. روز ۲۵ نوامبر بود و باید خودش را برای معارفه رییس نظارت بر رفتار، که بخشی از اداره اطلاعات کره شمالی بود آماده میکرد.
و ...
اولین نفر کامنت بزار
نویسنده: مهسا راه چمنی...
نویسنده: مهسا راه چمنی...
نویسنده: مهسا راه چمنی...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است