• 3 سال پیش

  • 5

  • 30:00

گفت‌و شنودی با نام‌آوران ایران‌زمین: استاد قدمعلی سرامی - گفت‌و شنودی با نام‌آوران ایران‌زمین: استاد قدمعلی سرامی - بخش ۲

قدمعلی سرامی
0
0
0

گفت‌و شنودی با نام‌آوران ایران‌زمین: استاد قدمعلی سرامی - گفت‌و شنودی با نام‌آوران ایران‌زمین: استاد قدمعلی سرامی - بخش ۲

قدمعلی سرامی
  • 30:00

  • 5

  • 3 سال پیش

توضیحات
بخشی از گفت‌وشنود: مصاحبه‌کننده: اين نگرش فاتاليستيك، بنظر شما يا اون تقدّيرگرايي شرقي هست يا منبّعث از اون تراژدي بعضا غربي يوناني هست؟ به نظر شما اينجا اين نكته اينه كه الان اشاره كرديد. قدمعلی سرامی: اينكه اسمش رو فاتاليسم، اينا از مواريث روزگاريه كه چپ گرايي و راست گرايي به جان هم افتاده بودند. جهان سرمايه‌داري در قرن نوزدهم با جهاني كه هنوز شروع نشده بود با ماركسيسم لنينيسم درگيري داشت. اين همونيست كه مي‌تونيم اسمش رو بزاريم دترمينيسم، به جاي اينكه فاتاليسم اسمش رو بزاريم، تمام سوپر فرهنگ‌هاي عالم فرهنگ چيني و هندي و ايروني و فلسطيني و مصري و يوناني و رومي همه‌ي اينا اعتقاد دارند به اينكه كيهان كار خودش رو بلده. ما يه گوشه‌ي زمين، كره زمين صحبت اختيار داريم ميلياردها، ميليارد سياره خورشيد، قمر، سيارك، در كيهان دارند كار خودشون رو چي مي‌كنند انجام ميدن، هيچ جزئي از اجزاء عالم نيست كه سر خود باشه، همه كارشون به انجام مي‌رسه و يك قاعده‌مندي در سرتاسركيهان ما مي‌بينيم نمونه‌اش هم تو فرهنگ‌هاي بشري هست. لاتين‌ها ميگن كي سرا(Kay sera sera) سرا (sera) يعني هرچي كه پيش اومد، پيش اومدنيه، اعراب و قسمت‌هاي سامي‌نژاد مي‌گن (المُقَدَرُ كائنٌ) يعني اونچه كه سازمان‌دهي شده، ديترمين شده، قراره بشه مي‌شه اقوام انگلوساكسون، ژرمن‌ها ميگن وادر وِربِل هر چي كه بايد بشه مي‌شه، ما ايرونيا مي‌گيم بودني بود، بودني يعني اونچه كه بايد پيش بياد، اصل معني (بودن) يعني (شدن)، (تو بي) تو انگليسي با همين بودن ما هم ريشس، در زبون‌هاي لري و كردي اين بُن (بي) (چِه خُوش بي مهربوني از دو سر بي) يعني چه خوب مي‌شد كه مهربوني دو طرفه مي‌شد، اين كلمه (بُوَد) در شاهنامه يكي از اشتباهاتي است كه شاهنامه دوستان مرتكب شدن، فردوسي در سرآغاز ميگه (توانا بُوَد هر كه دانا بُوَد) فكر مي‌كنند اين (بُوَد) يعني (هست)‌ نه فردوسي با شعورتر از اين بوده كه بدونه هركي داناست تواناست، همچين چيزي نيست. خود فردوسي مرد دانايي بوده اما ناتوان، فردوسي مي‌گه توانا بُوَد، يعني توانا مي‌شود، (بودن) يعني (شدن) هر كه دانا بُوَد، هر كه دانا بشود. (زِ دانش دل پير بُرنا بُوَد) همون وقت بُرنا نيست، اما ميتونه دانش منجر بشه به بُرنايي، (بودن) به معني چيه؟ (شدنه) در شاهنامه‌ي فردوسي، وقتي مثلا حافظم ميگه: (بو كه) يعني (بشود كه) آرزومندي رو بيان ميكنه، همين توي زبون‌هاي اروپايي هم (تُو بي) كه توي پيش فرض شده در (بي كام) و اينها هم هست همين معنا رو ميده، شدن اساس عالمه و هنگامي كه يه امري شدمان داره، يعني در عين حال كه داره از يه روندي مي‌كنه، يعني طي طريق مي‌كنه نيست ميشه، به يه روندي مي‌پيونده، يعني هستي مي‌پذيره به همين دليله كلمه‌ي شدن در زبان مادري ما تُو اون جلسه‌ي پيش بحث كردم كه يكي از ژرف‌ترين زبانهاي دنيا رو داريم، شدن هم به معني از بين رفتن و نيست شدنه، هم به معني هستي پذيرفتنه، يه شاعر بزرگي داريم مال اوايل قرن چهارم كسايي مروزي مي‌گه: (گذاشتيم و گذشتيم و بودني همه بود) گذاشتيم يعني (زندگي كرديم) گذشتيم يعني: (مرديم) مي‌بيني هر دو هم بُن‌اند گذاشتنم متعدي چيه گذشتنه (گذاشتيم و گذشتيم و بودني همه بود) يعني اونچه كه بايد مي‌شد اتفاق افتاد تُو مصراع دوم نگاه كنيد چي ميگه: (شديمو) يعني (مرديمو) (شد سخن ما فسانه‌ي اطفال)، شد دومي يعني هستي پذيرفت، سخن ما به‌صورت افسانه‌ي بچه‌هامون، همه‌ي بچه‌ها از بابا و ننه‌ها‌شون يه روايت‌هايي دارند كه ديگران ندارند، زندگي واقعي پدر و مادر برا بچه‌ها تبديل مي‌شه به اسطوره و افسانه، هر كسي باباش پهلوان زندگيشه، مادرش قهرمان عشّق زندگيشه. ميخوام اينو بگم، اين حقيقتيه كه در تمام سوپر فرهنگ‌هاي عالم هست، به‌صورت جبر بُول در علم قابل پذيرشه، اصلا ريختار عالم اينه كه اگر عالم نداند به كجا ميره همه چيزو مي‌سپردن دست آزادي انسان هيچ كسي رد نمي‌كنه كه تا قبل از آمدن انسان جهان از هيچ گونه آزادي برخوردار نيست جزء قوانين خودش پياده ميشه، مولانا ميگه: (آدم و حوا كجا بود آفتاب كشت موجودات را ميداد آب) درختا از من و شما اجازه نگرفتند كه سبزينه از آفتاب بگيرند، ... ... بشنوید:

با صدای
علی عظیمی‌نژادان
قدمعلی سرامی
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads