• 9 سال پیش

  • 130

  • 02:36

دوستی با خرس

شنوتو
0
توضیحات
ابتدای این داستان کوتاه با این عبارت آغاز می گردد : "اژدهایی خرسی را به چنگ آورده بود و می‌خواست او را بكشد و بخورد. خرس فریاد می‌كرد و كمك می‌خواست, پهلوانی رفت و خرس را از چنگِ اژدها نجات داد. خرس وقتی مهربانی آن پهلوان را دید به پای پهلوان افتاد و گفت من خدمتگزار تو می‌شوم و هر جا بروی با تو می‌آیم." به ادامه داستان توجه کنید ......

با صدای
نرگس سوری

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads