توضیحات
یه بار سنگینی رو دوشمون بود که کمرمون رو خم میکرد. به کسی ندادیمش ابرام! شروع کردیم با خودمون حرف زدن. یه سومشخص غایب که تویی ظهور کرد. توهم زدیم که متکلم وحدهایم و مخاطبمون تویی. نگو، نه اون کسی که حرف میزد ما بودیم، نه اون کسی که میشنفت تو بودی!