توضیحات
غزل شماره 438:
سبت سلمی بصدغيها فادی
و روحی کل يوم لی ينادی
نگارا بر من بیدل ببخشای
و واصلنی علی رغم الاعادی
حبيبا در غم سودای عشقت
توکلنا علی رب العباد
امن انکرتنی عن عشق سلمی
تزاول آن روی نهکو بوادی
که همچون مت به بوتن دل و ای ره
غريق العشق فی بحر الوداد
به پی ماچان غرامت بسپريمن
غرت يک وی روشتی از امادی
غم اين دل بواتت خورد ناچار
و غر نه او بنی آنچت نشادی
دل حافظ شد اندر چين زلفت
بليل مظلم و الله هادی
تعبیر غزل 438:
به زودی یکی از افراد خانواده یا آشنایان به کمک شما احتیاج پیدا کرده و دست نیاز به سوی تان دراز خواهد کرد. از یاری به او غافل نشوید و درخواستش را تا آن جا که می توانید انجام دهید. برای رسیدن به آرامش به عبادت و ذکر پروردگار مشغول شوید. عزت نفس داشته و بخشندگی را سرلوحه زندگی خود قرار دهید تا از نعمت های بی دریغ خداوند بیش از پیش بهره مند گردید.