• 2 سال پیش

  • 13

  • 00:39

غزل و تعبیر شماره 401 - تعبیر شماره 401

فال حافظ
0
توضیحات
غزل شماره 401: چون شوم خاک رهش دامن بيفشاند ز من ور بگويم دل بگردان رو بگرداند ز من روی رنگين را به هر کس می‌نمايد همچو گل ور بگويم بازپوشان بازپوشاند ز من چشم خود را گفتم آخر يک نظر سيرش ببين گفت می‌خواهی مگر تا جوی خون راند ز من او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود کام بستانم از او يا داد بستاند ز من گر چو فرهادم به تلخی جان برآيد باک نيست بس حکايت‌های شيرين باز می‌ماند ز من گر چو شمعش پيش ميرم بر غمم خندان شود ور برنجم خاطر نازک برنجاند ز من دوستان جان داده‌ام بهر دهانش بنگريد کو به چيزی مختصر چون باز می‌ماند ز من صبر کن حافظ که گر زين دست باشد درس غم عشق در هر گوشه‌ای افسانه‌ای خواند ز من تعبیر غزل 401: اگرچه برای رسیدن به خواسته خود تلاش بسیاری کرده و روش های مختلف را امتحان کرده اید اما هنوز به نتیجه مورد نظر نرسیده اید. از یاس و ناامیدی برحذر باشید. با عزم راسخ و اراده محک دوباره از جا بلند شوید و نگران شکست خوردن نباشید. شکست ها مقدمه پیروزی هستند و بدون لحظات سخت، شادی ها معنایی نخواهد داشت.

با صدای
موسوی گرمارودی
ندا گلرنگی
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads