• 3 سال پیش

  • 16

  • 01:20

غزل و تعبیر شماره 359 - غزل شماره 359

فال حافظ
0
توضیحات
غزل شماره 359: خرم آن روز کز اين منزل ويران بروم راحت جان طلبم و از پی جانان بروم گر چه دانم که به جايی نبرد راه غريب من به بوی سر آن زلف پريشان بروم دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بربندم و تا ملک سليمان بروم چون صبا با تن بيمار و دل بی‌طاقت به هواداری آن سرو خرامان بروم در ره او چو قلم گر به سرم بايد رفت با دل زخم کش و ديده گريان بروم نذر کردم گر از اين غم به درآيم روزی تا در ميکده شادان و غزل خوان بروم به هواداری او ذره صفت رقص کنان تا لب چشمه خورشيد درخشان بروم تازيان را غم احوال گران باران نيست پارسايان مددی تا خوش و آسان بروم ور چو حافظ ز بيابان نبرم ره بيرون همره کوکبه آصف دوران بروم تعبیر غزل 359: برای بستن دهان مردم هیچ کاری نمی توان کرد. اگر مصمم هستید به آرزوها و اهدافی که برای خود تعیین کرده اید دست پیدا کنید از شماتت ها و حرف های منفی اطرافیان دلگیر و آزرده خاطر نشوید.از همان ابتدا می دانستید برای رسیدن به هدف خود با سختی ها و موانع دشواری روبرو خواهید شد، پس ناامید نشده و به تلاش ادامه دهید. از مشکلات نترسید و با دقت و دوراندیشی تصمیم بگیرید تا به مراد دل برسید.

با صدای
موسوی گرمارودی
ایمان اسلام پناه
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads