توضیحات
غزل شماره 357:
در خرابات مغان نور خدا میبينم
اين عجب بين که چه نوری ز کجا میبينم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه میبينی و من خانه خدا میبينم
خواهم از زلف بتان نافه گشايی کردن
فکر دور است همانا که خطا میبينم
سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب
اين همه از نظر لطف شما میبينم
هر دم از روی تو نقشی زندم راه خيال
با که گويم که در اين پرده چهها میبينم
کس نديدهست ز مشک ختن و نافه چين
آن چه من هر سحر از باد صبا میبينم
دوستان عيب نظربازی حافظ مکنيد
که من او را ز محبان شما میبينم
تعبیر غزل 357:
به فکر آینده هستید و قبل از هر تصمیمی به عواقب آن فکر کرده و دوراندیشی را فراموش نمی کنید. این از خصلت های خوب شما می باشد که هیچ اقدامی از سر هوا و هوس انجام نمی دهید. اگرچه اطرافیان به خاطر حساسیت شما به نتیجه کار، باعث رنجش تان شده اند اما به آن ها توجهی نکنید و مثل همیشه اگر مطمئن هستید کاری به صلاح است با وجود سختی های فراوانی که در مسیر وجود دارد، آن را انجام دهید.
با صدای
موسوی گرمارودی
ایمان اسلام پناه