توضیحات
غزل شماره 349:
دوش سودای رخش گفتم ز سر بيرون کنم
گفت کو زنجير تا تدبير اين مجنون کنم
قامتش را سرو گفتم سر کشيد از من به خشم
دوستان از راست میرنجد نگارم چون کنم
نکته ناسنجيده گفتم دلبرا معذور دار
عشوهای فرمای تا من طبع را موزون کنم
زردرويی میکشم زان طبع نازک بیگناه
ساقيا جامی بده تا چهره را گلگون کنم
ای نسيم منزل ليلی خدا را تا به کی
ربع را برهم زنم اطلال را جيحون کنم
من که ره بردم به گنج حسن بیپايان دوست
صد گدای همچو خود را بعد از اين قارون کنم
ای مه صاحب قران از بنده حافظ ياد کن
تا دعای دولت آن حسن روزافزون کنم
تعبیر غزل 349:
به تازگی کار جدیدی را شروع کرده اید که نباید آن را نیمه تمام رها کنید. از ناکامی ها و رنج هایی که در مسیر زندگی پیش می آید ناامید نشوید. برای موفقیت در هر کاری باید با ریزبینی نقاط ضعف خود را پیدا کرده و برای رفع آن ها بکوشید. زندگی پستی بلندی های فراوانی دارد، از شکست ها ناراحت نشوید و به خداوند توکل داشته باشید.
با صدای
موسوی گرمارودی
ایمان اسلام پناه