• 2 سال پیش

  • 17

  • 01:22

غزل و تعبیر شماره 146 - غزل شماره 146

فال حافظ
0
توضیحات
غزل شماره 146: صبا وقت سحر بويی ز زلف يار می‌آورد دل شوريده ما را به بو در کار می‌آورد من آن شکل صنوبر را ز باغ ديده برکندم که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد فروغ ماه می‌ديدم ز بام قصر او روشن که رو از شرم آن خورشيد در ديوار می‌آورد ز بيم غارت عشقش دل پرخون رها کردم ولی می‌ريخت خون و ره بدان هنجار می‌آورد به قول مطرب و ساقی برون رفتم گه و بی‌گه کز آن راه گران قاصد خبر دشوار می‌آورد سراسر بخشش جانان طريق لطف و احسان بود اگر تسبيح می‌فرمود اگر زنار می‌آورد عفاالله چين ابرويش اگر چه ناتوانم کرد به عشوه هم پيامی بر سر بيمار می‌آورد عجب می‌داشتم ديشب ز حافظ جام و پيمانه ولی منعش نمی‌کردم که صوفی وار می‌آورد تعبیر غزل 146: همیشه قبل از هر کلام و نظری خوب فکر کنید که آب رفته به جوی باز نخواهد گشت. قصد شروع کاری دارید، لازم است ابتدا همه جوانب آن را سنجیده و اطلاعات کامل در مورد آن کسب کنید سپس در راه قدم بگذارید تا احتمال شکست را به حداقل برسانید. مدتی است به خودتان قولی داده اید، قول خود را زیر پا نگذارید که دچار غم و اندوه خواهید شد. به زودی خبر خوبی دریافت می کنید. به خداوند توکل کنید و از افراد حسود و بدنظر دوری کنید.

با صدای
موسوی گرمارودی
امیر رضایی
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads